و اشک..

.
و خاطراتی مبهم از گذشته


و احساسی که ماند در کوچه های خیس سادگی ام


فرصت با تو بودن توهمی شیرین بود



خواب کودکانه ی من



و تو ماندی در خاطرم



بی آنکه تو را ..!!!



چه قدر سخت است که با آشنا ترینت بیگانه باشی...



بعد از این همه عبورِ کبود،



قول میدهم دیگر قدر خلوتهایم را بدانم...



[ شنبه 22 تير 1392برچسب:, ] [ 17:54 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]

تویی که الان دلت واسه یه بی معرفت تنگه . . .

تویی که میخوای بهش زنگ بزنی ولی غرورت نمیذاره...


تویی که بغضتو قورت میدی که یه وقت گریه نکنی

...
تویی که هر آهنگی گوش میدی یاد یه نفر میفتی...


تویی که تا میای یه کاری کنی میگی : بیخیال...


تویی که واس خودت آواز میخونی....


تویی که این روزا توی دنیای مجازی غرق شدی

...
تویی که حتی توی دنیای مجازی هم خودتو گم کردی...


تویی که نمیدونی چه ریختی خودتو خالی کن...


به سلامتی تو
...

 
 
برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید

[ شنبه 22 تير 1392برچسب:, ] [ 17:51 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]

این سالها را خوب به خاطر بسپار



سالهائی که لبخند دگرگیسی کاملی از غم شده



و من هائی که در تنهائی شان غنی ترشده اند



این سالهای با فصل مشترک درد را به خاطر بسپار



سالهای بی تحویل را



بهار تعبیر هیچ خواب روشنی نیست



که در چرخش روزگار، ناگزیر می آید



دستش را روی قلب یخ زده ات میگذارد



تا حول حالنائی بشوی


به شکوه تمام قدمهای پیش رویت



با همه خستگی باید گذشت



قدم برداشت



رفت و زندگی را اززیر برفها بیرون کشید



حتی اگر دیگر چهار گوشه اش را ندارد



حتی اگر بوی نا میدهد



بی اعتنا به تکرار ها و تکرارها



باید چشم بست روی داستان سنگ و شیشه



باید چشم گشود به رویاها که جوانه زده اند،



در این بهار کمی بیشتر درنگ کنیم …





برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید

[ شنبه 22 تير 1392برچسب:, ] [ 17:46 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]


گاهی دلم می گیرد


از آدم هایی که در پس نگاه سردشان



با لبخندی گرم فریبت می دهند


دلم میگ
یرد از خورشیدی که گرم نمی کند


......و نوری که تاریکی می دهد



ازکلماتی که


چون شیرینی افسانه ها فریبت می دهند


دلم می گیرد


از سردی


چندش آور دستی که دستت را می فشارد


و نگاهی که


به توست و هیچ وقت تو را نمی بیند



دکتر علی شریعتی

برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید

[ شنبه 22 تير 1392برچسب:, ] [ 17:42 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]


یه روز یه عزیزی میگفت: دوستی رو از زنبور یاد نگرفتم

که وقتی از گل جدا میشه میره سراغ یه گل دیگه،


دوستی رو از ماهی یاد گرفتم که وقتی از آب جدا میشه میمیره،


چند ساعتی رفتم توی فکر دوستی،زنبور،ماهی،....


ما دوستی رو از کی یاد گرفتیم؟


از آدمهایی که این روزها از گلی جدا نشده میرن سراغ گل دیگه؟


یا از آدمهای ماهی نما؟؟؟


دلمون و دریا می کنیم واسه دوستایی که فکر می کنیم برامون می میرند


غافل از اینکه این روزها همه درسهای بازیگری رو از بهرند


وباز یه کلاه بزرگتر از قبلی ها میره روی سرمون


و سرمون رو از سنگینی این همه کلاه نمی تونیم بلند کنیم


و هر کسی ما رو میبینه دلش میسوزه که توی اینهمه گرگ چه آدم سر به زیری!!!


واقعا ایول داره!!! بابا سرتو بگیر بالا ببین دوروبرت چی میگذره....


ما که اصلا نفهمیدیم این دوستی که میگن چیه!؟!


از کجا میشه خرید! اصلا گیر میاد؟


بعضیا میگن کمیاب شده، حتی توی ناصر خسرو هم نمیشه پیداش کرد!!!


ولی من پیداش میکنم،


به همه ثابت میکنم که دوستی هنوز هست،


من احساسش می کنم،


احساس زبان روحه و روح که اشتباه نمیکنه،می کنه؟؟؟؟؟


[ شنبه 22 تير 1392برچسب:, ] [ 17:40 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]

یادت باشد



دلت که شکست ، سرت را بگیری بالا



تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش..

.

حواست باشد ؛



دل شکسته ، گوشه‌هایش تیز است.



مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کین،



مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود...



صبور باش و ساکت.....


برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید
 

[ شنبه 22 تير 1392برچسب:, ] [ 17:39 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]

ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ، ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﯾﺾﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ


ﻭﻓﺘﯽ ﺁﻗﺎ ﺩﮐﺘﺮﻩ ، ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ …


ﺑﮕﻮ ﮐﺠﺎﺕ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﭼﺘﻪ


ﺯﻝ ﻣﯽ ﺯﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ؟ !!


ﯾﺎﺩﺗﻮﻧﻪ …


ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﮕﻪ ﻣﺮﯾﻀﯽ ﻣﻮﻥ ﭼﯿﻪ؟؟ …


ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﯽ ﺳﭙﺮﺩﯾﻢ؟ …


ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭﻣﻮﻥ، ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ


ﮐﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ …


ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ، ﺩﺭﺩﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ …


ﺣﺎﻻ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺑﮕﻢ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﻭ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯿﺎﺩ؟


ﺧﺐ ، ﺗﻮ ﺟﻮوﻥ ﺷﺪﯼ ، ﺍﻭﻥ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻩ !!



ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﻬﺶ …


ﺣﺎﻻ ﻭﻗﺘﺸﻪ ، ﺗﻮﺍﻡ ﻣﺜﻞ ﺑﭽﮕﯽ ﻫﺎﺕ ﺍﮔﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ …


ﺣﺴﺶ ﮐﻨﯽ!!!


ﺣﺎﻻ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻩ ، ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺰﻧﻪ …


ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ !!!


ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻬﺶ ﺑﺎﺷﻪ …


[ شنبه 22 تير 1392برچسب:, ] [ 17:36 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]



گاهی ارزش داره از همه چیزت بگذری


تا لبخند رو به لبای یکی هدیه کنی

 

گاهی میتونی با یه کار کوچیک همون لبخند رو بکاری رو لباش

 

گاهی مهم اینه که بخوای بخندونی 



اون وقت خدا هم میخنده 



گاهی از خودت بگذر ... فقط گاهی ...



برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید

[ شنبه 22 تير 1392برچسب:, ] [ 17:34 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]





دلم گرفته است هم از تو هم از خودم میدانی چرا؟



برای اینکه دراولین فرصت به دنبال دیگری میرویم


 وهمدیگر را جایگزین می کنیم این عشق است  یا    هوس

اصلا آیا دلی مانده که به عشق پایبند باشیم



چرا نمیخواهیم عشق را در واقعیت حضورش ببینیم


 چرا حرف دلمان را نمیزنیم ومیخواهیم همه بدانند که چه در دل داریم



 و دراخر نمیدانیم چراحرفهای ما به جای دهان ازچشم برون می آید؟




                                                     


[ شنبه 22 تير 1392برچسب:, ] [ 17:32 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]


مغرورانه اشك ریختیم چه مغرورانه سكوت كردیم

چه مغرورانه التماس كردیم چه مغرورانه از هم گریختیم

غرور هدیه شیطان بود و عشق هدیه خداوند

هدیه شیطان را به هم تقدیم كردیم

هدیه خداوند را از هم پنهان كردیم




برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید





 

[ شنبه 22 تير 1392برچسب:, ] [ 17:30 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]
صفحه قبل 1 ... 122 123 124 125 126 ... 135 صفحه بعد