متن با حال

اگه تیپ بزنیم، میگن با کی قرار داری؟


اگه لباسای معمولی بپوشیم میگن تو اصلا سلیقه نداری


اگه دیر بریم خونه میگن کدوم گوری بودی؟


اگه زود بریم خونه میگن چه غلطی کردی که زود اومدی؟


اگه زیاد بگیم دوست دارم، میگن باز چه نقشه ای تو سرته؟


اگه نگیم دوست دارم، میگن پای کسه دیگه ای وسطه؟


اگه زیاد بهشون زنگ بزنیم ، میگن اعتماد نداری؟


اگه یه مدت زنگ نزنیم، میگن مثل اینکه سرت خیلی شلوغه


اگه تو خونه زیاد بخندیم، میگن دیوونه شدی؟


اگه نخندیم، میگن چه مرگته لندهور!!


اگه شام بخوایم، میگن همه اش به فکر شکمشه.


اگه شام نخوایم، میگن زلیل مرده معلوم نیست شام با کی کوفت کرده!!


اگه ... اگه .... اگه .. ولی هر چی میخوان بزار بگن.

[ پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:, ] [ 11:17 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]

زن وشوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب می راندند ...
آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند ...
زن جوان: یواش تر برو من می ترسم!
مرد جوان: نه ، اینجوری خیلی بهتره!
زن جوان: خواهش می کنم ، من خیلی میترسم!
مردجوان: خوب، اما اول باید بگی دوستم داری ...
زن جوان: دوستت دارم ، حالامی شه یواشتر برونی ...
مرد جوان: مرا محکم بگیر ...
زن جوان: خوب، حالا می شه یواشتر برونی؟
مرد جوان: باشه ، به شرط این که کلاه کاسکت مرا برداری و روی سرت بذاری، اخه نمی تونم راحت برونم، اذیتم می کنه.
.
.
.
روز بعد روزنامه ها نوشتند:
برخورد یک موتورسیکلت با ساختمانی حادثه آفرید.
.
.
.
در این سانحه که بدلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری در گذشت ...

مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود پس بدون این که زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت و خواست برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند .......

[ پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:, ] [ 11:15 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]

از96 ماهی شما 55 تا غرق شد چند تا ماهی دارید؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بله ؟؟ مشغول جمع و منها بودی؟
تقصیر این مدرسه ها است که عمر شما را به فنا داده اند
تا حالا کسی شنیده که ماهی غرق بشه؟
حتما الان دانشجو هم هستی!!!!!!!!

[ پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:, ] [ 11:9 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]

حسن چی شد

 

حاکمی به مردمش گفت:صادقانه مشکلاتتان را بگویید...

 

حسن نزد حاکم رفت و گفت:

 

گندم و شیر که گفتی چه شد!؟ مسکن چه شد!؟ کار چه شد!؟

 

حاکم گفت:ممنونم که مرا آگاه کردی,همه چیز درست می شود...

 

یکسال گذشت و دوباره حاکم گفت:صادقانه مشکلاتتان را بگویید...

 

کسی چیزی نگفت,کسی نگفت گندم و شیر چه شد,کار و مسکن چه شد...

 

تنها از میان جمع یک نفر گفت:حسن چه شد؟!!!

[ پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:, ] [ 11:7 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]

 

دختر جوانی از مکزیک برای یک ماموریت اداری چند ماهه به

 

 آرژانتین منتقل شد. پس از دو ماه , نامه ای از نامزد مکزیکی

 

 خود دریافت میکند به این مضمون :

 

" لورای عزیز, متاسفانه دیگر نمیتوانم به این

 

 رابطه از راه دور ادامه دهم و باید بگویم

 

 که در این مدت ده بار به تو خیانت کرده ام !

 

 و میدانم که تو نه شایسته این وضع هستی و نه من.

 

 مرا ببخش و عکسی را که به تو داده بودم برایم پس بفرست.

 

"دختر جوان رنجیده خاطر از رفتار مرد,

 

 از همه همکاران و دوستانش میخواهد که عکسی از نامزد,

 

برادر,پسرعمو,پسردایی خودشان به او قرض بدهند

 

 و همه آن عکس ها را با عکس  روبرت, نامزد بی وفایش,

 

در یک پاکت گذاشته, همراه با یادداشتی برایش پست میکند.

 

 به این مضمون:

 

"روبرت عزیز مرا ببخش,

 

 اما هر چه فکر کردم قیافه تو را به یاد نیاوردم ,

 

 لطفا عکس خودت را از میان عکسهای درون پاکت جدا کن

 

 و بقیه را به من برگردان..."

[ پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:, ] [ 10:58 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]

تفاوت ها!!!!!!!!

 

پسر در حال دویدن


زااااارت (صدای زمین خوردن)

رفیق پسر: اوه اوه شاسکول چت شد؟ خاک بر سرت آبرومونو بردی الاغ، پاشو گمشو (شپلخخخخخ "صدای پسگردنی")

یک رهگذر: پسر جون حالت خوبه؟ چیزی مصرف کردی؟

یک خانوم جوان رهگذر: ایییییش پسر دس پا چلفتی خنگ

... ...

(دختر در حال راه رفتن)

دوفففففففسک (زمین خوردن به دلیل نقص فنی در قسمت پاشنه کفش)

رفیق دختر: آخ جیگرم خوبی فدات شم الهی بمیرم چی شدی تو یهو وااااااااااای

یک رهگذر: دخترم خوبی؟ فشارت افتاده؟ میخای برسونمت دکتری جایی

یک پسر جوان رهگذر: ای وای خانوم حالتون خوبه؟ دستتون بدین به من! من ماشینم همینجا پارکه یه لحظه وایسین با این وضع که دیگه 

نمیتونین پیاده برین!!!

 

[ پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:, ] [ 10:42 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]

زن: عزیزم... اگه من بمیرم تو چیکار می‌کنی؟


مرد: عزیزم! چرا این سوالو می‌پرسی؟ این سوال منو نگران می‌کنه!


زن: آیا دوباره ازدواج می کنی؟


مرد: البته که نه عزیزم!


زن: مگه دوست نداری متاهل باشی؟


مرد: معلومه که دوست دارم!


زن: پس چرا دوباره ازدواج نمی‌کنی؟


مرد: خیلی خب! ازدواج می‌کنم!


زن (با لحن رنجیده): پس ازدواج می‌کنی؟


مرد: بله!
زن (بعد از مدتی سکوت): آیا باهاش توی همین خونه زندگی می‌کنی؟


مرد: خب بله! فکر کنم همین کار رو بکنم!


زن (با سردی): واقعا“؟ لابد عکسهای منو هم می‌کنی و عکسهای اونو به دیوار می‌زنی!


مرد: بله! این کار به نظرم کار درستی میاد!


زن (با ناراحتی فراوان): بهش اجازه میدی لباسهای منو بپوشه؟


مرد: نه عزیزم!!! اون خیلی اندامش بهتر از تو شده! لاغر کرده......!!

[ پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:, ] [ 10:26 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]

قطار عمر که در انتظار می گذرد...

 

 
من“خاطر”ت را میخواستم نه “خاطره”ات را!!!!!!!!!!

اگر چه روز من و روزگار می گذرد

 

دلم خوش است که با یاد یار می گذرد

 

چقدر خاطره انگیز و شاد و رویایی است

قطار عمر که در انتظار می گذرد...
[ پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:, ] [ 10:20 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]

کاش آدم ها یکم جرات داشتن

 

 

کاش آدم ها یکم جرات داشتن

 
گوشی رو برمیداشتن و زنگ میزدن و میگفتن

 

 ببین ؛ دلم واست تنگ شده ،


واسه هیچ چیز دیگه ای هم زنگ نزدم . . . !

 

 

 

[ پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:, ] [ 10:15 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]

 

 

فردا بدون مــــــن !!!…

 

دیدی که سخــــت نیســـــت

تنها بدون مــــــــــن ؟!!

دیدی صبح می شود

شب ها بدون مـــــــــن !!

این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…

فرقی نمی کند

با مــــــن …بدون مــــــن…

دیــــــروز گر چه ســـــــخت

امروزم  هم گذشت …!!!

طوری نمی شود

فردا بدون مــــــن !!!…مردد

 

[ پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:, ] [ 10:13 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]
صفحه قبل 1 ... 125 126 127 128 129 ... 135 صفحه بعد