نامه

نامه......

برای تو نامه ای می نویسم ...دلتنگی که دست از سر دل بر نمی دارد.

 

دلتنگی که فاصله را نمی فهمد ! نزدیک باشی و اما دور ...دور ..

 

.دور !تنها که باشی تمام دنیا دیوار و جاده است .

تمام دنیا پر از پنجره هایی است که پرنده ندارند ...

 

پر از کوچه هایی که همه ی آن ها برای رهگذران عاشق به بن بست می رسند !

 

فکر کن پای این دیوارهای سرد و سنگین چه لیلی ها و مجنون ها که می میرند !

 

خون بهای این دل های شکسته را چه کسی می دهد ؟!



  حالا نشسته ام برایت نامه ای بنویسم .می دانی ،نامه ها می مانند

 

حتی وقتی برای همیشه پنهان باشند و کسی که باید ، آن ها را نخواند !

 

قرار نیست این را هم بخوانی ...قرار نیست بیقراری ام را بفهمی !

قرار نیست بدانی که چند جای این نامه با اشک خیس شد و

 

چند واژه را پنهان کرد ...قرار نیست بفهمی که دوست داشتن

 

چقدر سخت و عشق چه درد بزرگی است ...قرار نیست که بفهمی چقدر دوستت دارم !

 

و چه اندازه این دوست داشتن پیرم کرد...اما برایت این نامه را می نویسم

 

برای روزی که تو هم دلتنگ باشی ! دلتنگ کسی که دوستش داری..

.برای روزی که هزار بار پشت پنجره رفته باشی و هزار قاصدک را بوسیده باشی !

برای روزی که به هوای هر صدای پایی تا دم در دویده باشی

 

و با بغضی سنگین در انتظارش نشسته باشی !

 

برای شب هایی که در تمام فال های حافظ هم خبری از آمدنش نباشد

 

و هزاربار پیراهنش را بوییده باشی ! 



تو فکر می کنی آن روز چند سال خورشیدی دیگر است ؟

آن روز چقدر از هم دور شده باشیم ؟ پای کدام بن بست کنار کدام

 

درخت پایین کدام پنجره برای آخرین دیدار گریسته باشیم ؟

هنوز زود است ...برای تو که از حال دلم غافلی زود است ..

 

نباید بفهمی که این روزها چقدر دلتنگم ...نباید بفهمی که قدم هایم

 

هر روز پیر و پیرتر شده اند ! و هر روز سایه ام ،کمرش خم و خم تر می شود !

این روزها برای گریستن دیگر باران را بهانه نمی کنم ...

برای بیقراری ام سراغ پنجره ها نمی روم ...وقتی قاصدکی روی شانه ام می نشیند

دیگر از تو خبری نمی گیرم شاید نشانی ام را گم کرده ای...

 

گیسوانم یک در میان سپید و سیاهند مثل روزهایی که یک در میان شاد و ناشاد می گذرند!

 

کوچه ها را که نگو ...بی خبرتر از آن می گذرم که پنجره ای برایم گشوده شود ..

 

.تکان دستی ، سلامی...خیال کن غریبه ای که او را هیچ کس نمی شناسد

!هنوز هم ایستگاه ها را دوست دارم ...نیمکت هایی که بوی تنهایی می دهند

.هنوز هم انتظار را دوست دارم .هنوز هم زل می زنم به هر قطاری که می گذرد .

..به دست هایی که توی هوا تکان می خورند

و به بوسه هایی که میان دود ...گم می شوند ! خوش به حال قطارها همیشه می رسند

 

...اما من ...هیچ وقت نرسیدم ! هیچ وقت ...تمام زندگی ام فاصله بود ...



این نامه باشد برای روزی که یکی از این قطارها مرا

 

هم با خودش برده باشد ...چمدانی پر از نامه جا می ماند برای تو،

 

از مسافری که عمری عاشقت بود ...

نویسنده:اشکناز

[ یک شنبه 17 فروردين 1393برچسب:, ] [ 20:5 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]

بی وفا

بی وفا........

 

دلبستم به قلب بی وفای تو ، تنها من بودم

 

که سوختم در راه عشق تو

 

تنها من بودم که با قلبی پر از حسرت

 

اینک تنها مانده ام و هیچ نفسی ندارم

 

مثل برگی خشکیده ام ، هیچگاه خودم

 

را اینگونه پریشان و خراب ندیده ام

 

مثل ستاره ای خاموشم ، حس میکنم در دنیا نیستم و بی هوشم

 

مثل کویری خشک  آرزویم قطره بارانی از جنس محبت است

 

این روزگار من است ، قلبم به چه روزی افتاده است

 

نمیخواهم بشنوم نوای دلم را ،

نمیخواهم به یاد بیاورم گذشته ی پر از غمم را

 

نمیخواهم تکرار خاطره ها را ، بگذار اینگونه باشد 

 

که نه من تو رامیشناسم و نه قلبم تو را

 

بگذار  با خودم بگویم که هیچ اتفاقی نیفتاده ،

 

با شکست روبرو نشده ام ،  

 

یا تا به حال عاشق نشده ام!

 

کاش میشد خاطره ها میسوخت ،

 

لحظه هایی که سرم بر روی شانه هایت بود ،

 

دستم درون دستهایت بود ،

 

لحظه هایی که در کنارت قدم میزدم ، 

 

هر شب با صدای تو به خواب میرفتم ،

 

کاش میشد همه اینها از خاطرم محو میشد ،

 

تا دیگر دلم در حسرت آن روزها  

 

نمیسوخت ، قلبم چشم به آمدنت نمیدوخت

 

یعنی میشود همه چیز را از یاد ببرم ،

 

یعنی میتوانم فراموشت کنم ؟

 

یعنی میتوانم برای همیشه بی خیالت شوم ،

 

آرام باشم و آرام  نفس بکشم

 

مدتیست بدجور حالم خراب است ،

 

فکر کنم دیوانگی محض است  

 

که هنوز قلبم عاشق قلب بی وفای تو است

[ یک شنبه 17 فروردين 1393برچسب:, ] [ 20:3 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]

چقد دوس دارم

خیلی دلم براش تنگ شده نمیدونم دلتنگیه زودگذره یانه

 

خیلی دلم میخوام فقط یه باردیگه ببینمش وبهش بگم

 

دوست دارم بی توزندگیم جهنمه بهش بگم برگرد

 

فقط برگردتاحداقل دلم خوش باشه یه نفرهس که

 

 بهش تکیه کنم وهرموقع ازدنیاوادماش خسته شدم

 

سرموبذارم روشونه های مردونش ومثل ابربهارگریه کنم

 

خیلی دلم میخوادیه باردیگه توچشاش نگاه کنم وبهش بگم

 

تااخرین نفس دوستت دارم.

[ یک شنبه 17 فروردين 1393برچسب:, ] [ 20:0 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]

شوهر من....

http://www.uploadax.com/images/73223666614369907618.jpg

[ چهار شنبه 13 فروردين 1393برچسب:, ] [ 16:58 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]

دختر اول صبح

http://www.uploadax.com/images/79562038337893409274.jpg

[ چهار شنبه 13 فروردين 1393برچسب:, ] [ 16:57 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]

ساده ام...

ساده هستم



ساده می بینم



ساده می پندارم زندگی را



نمیدانستم جرم می دانند سادگی را



سادگی جرم است و من مجرم ترین مجرم شهرم



ساده می مانم…



ساده میمیرم…



اما…



ترک نمی گویم پاکی این سادگی را …

 

[ سه شنبه 12 فروردين 1393برچسب:, ] [ 11:9 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]

تنهاییییی

واقعا تلخ است..

 

 

92213112232035607992.jpg

[ سه شنبه 12 فروردين 1393برچسب:, ] [ 11:8 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]

دختر و پسر


دختر و پسر

 

 

ﭘﺴﺮﺍﯾﯽ ﮎ ... ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻦ ...

 

 

 

ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮎ ﺣﺘﺧﺮﺍﺑﮑﺎﺭﯾﺎﺷﻮﻧﻮ ﺑﻬﺖ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﻗﺖﯿﮕﻦ ..

 

 

 

 

ﻫﻤﻮﻧﺎ ﮎ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺑﺎﺕ ﻣﯿﺎﻥ ﮐﯽ ﺟﺖ ﻧﺪﺍﺭﻩ

 

 

 

 

ﺣﺘﯽ ﻧﮕﺎﺕ ﮐﻨﻪ ...

 

 

 

 

ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮎ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺧﯿﯿﯿﻠﯽ ﺍﺯﺕ ﻋﺼﺒﯿﻦ ﺍﮔﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺗ

 

 

 

 

ﺑﺰﻧﯽ ﻓﻮﺭﯼ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻦ ...

 

 

 

 

ﺍﻭﻧﺎ ﮎ ﺑﺨﺎﻃﺮﺕ ﻗﯿﺪ ﺷﯿﻄﻮﻧﯿﺎﺷﻮﻧﻮ ﻣﯿﺰﻧﻦ ...

 

 

 

 

ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﮕﻦ ﺑﺎﯼ، ﺑﺎﺯﻡ ﺟﻮﺍﺑﺘﻮ ﻣﯿﺪﻥ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮎ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﺸﺪﻩ ...

 

 

 

 

ﻤﻮﻧﺎ ﮎ ﻧﻘﻄﻪ ﺿﻌﻔﺸﻮﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﺗﻪ ...

 

 

 

ﺩﻧﯿﺎﺭﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﭘﺴﺮﯼ ﻋﻮﺽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ.

 

 

 

 

                 

 

 

 

 

 

ﺯﯾﺎﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ

 

 

          

 

ﻧﮕﺮﺍﻥ ﭘﺎﮎ ﺷﺪﻥ ﺁﺭﺍﯾﺸﺸﻮﻥ ﻧﯿﺴﺘﻦ ... ﭼﻮﻥ ﺁﺭﺍﯾﺸﯽ

 

 

 

 

ﻧﺪﺍﺭﻥ .

 

 

 

 

ﺭﻭ ﺳﺮﺷﻮﻥ ﻫﻢ ﮔﻨﺒﺪ ﺍﻣﺎﻣﺰﺍﺩﻩ ﺩﺍﻭﺩ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻦ .

 

 

 

 

ﯾﺎﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ

 

 

 

 

ﻭﻗﺘﯽ ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻦ ﺩﻟﺸﻮﻥ ﻧﻤﯿﻠﺮﺯﻩ ...

 

 

 

 

ﭼﻮﻥ ﺩﻟﺸﻮﻥ ﺩﻟﻪ ﻧﮊﻟﻪ

 

 


 

... ﺯﯾﺎﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮﺍﯾﯽ

 

 

 

 

ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﭘﺴﺮﺍ ﮐﻒ ﻧﻤﯿﮑﻨﻦ ... .. ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻨﺎ

 

 

 

 

ﺩﺧﺘﺮﻥ ﻧﻪ ﺩﻟﺴﺘﺮ ...

 

 

 

 

ﻋﺸﻖ ﺑﺮﺍﺷﻮﻥ ﻣﻘﺪﺳﻪ . ﺍﮔﻪ ﺑﻬﺶ ﺩﭼﺎﺭ ﺑﺸﻦ ﻫﻤﻪ

 

 

 

 

 

ﮐﺎﺭ ﺑﺮﺍ ﻃﺮﻓﺸﻮﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻥ!

[ دو شنبه 11 فروردين 1393برچسب:, ] [ 20:52 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]

پشت کامیونت

[ دو شنبه 11 فروردين 1393برچسب:, ] [ 20:49 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]

اهسته میرم

آنقدر آهسته خواهم رفت


تا صدای گامهایم ,خواب شاپرک های قلب مهربانت را آشفته نسازد


آنقدر آهسته میروم , که گویی از ابتدا نیامده ام تا


غصه رفتنم تورا نیازارد


میدانی  حتی اگر نباشم


بازهم مثل هوا کنارت جاری هستم


دوستت دارم...

 

[ دو شنبه 11 فروردين 1393برچسب:, ] [ 20:49 ] [ R♥ZH♥N☂ ] [ ]
صفحه قبل 1 ... 26 27 28 29 30 ... 135 صفحه بعد