.::خـــــــــــدا ی مـ ن::.
سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره ی عشــــــــق چه ها می خواهی
صبح تا نیمه ی شب منتظری
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن می گویی
گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی
راستی گمشده ات کیست؟
کجاست؟
صدفی در دریا است؟
نوری از روزنه فرداهاست
یا خـــــدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟
نظرات شما عزیزان: